loading...
کاروان
عبدالمالک میرانزهی بازدید : 12 دوشنبه 06 آبان 1392 نظرات (0)

پاسبان عشق پاسبانی گرفتار عشق شده بود و شب و روز، آرام و قرار نداشت; یکی که بیخبر از عشق بود به طنز او را گفت: اگر می پنداری که شب زنده داری، دل یار را نرم می کند، سخت در اشتباهی. برو سر به بالین بنه و بی سبب خود را به پریشانی مینداز. پاسبان عاشق گفت: اینکه تو می بینی، خود آزمایش عشق است که هر شب به گونه ای مرا می آزماید و عشقم را پاسبانی می کند تا اگر سر بر بستر نهادم و از عشق بی خبر ماندم، خانه ی دلم را خالی کند و روزگارم را به سردی و تباهی کشاند. تو مخسب ای مرد، اگر جوینده ای خواب خوش بادت اگر گوینده ای پاسبانبی کن شبی در کوی دل زانکه دزدانند در پهلوی دل هست از دزدان دل بگرفته راه جوهر دل دار از دزدان نگاه چون تو را این پاسبانی شد صفت عشق زود آید پدید و معرفت

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این سایت برای شماطرح شده که به دنبال دانلود فیلم وعکس هستید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام ازگزینه ها شما رو بیشترسرگرم میکند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 43
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 52
  • بازدید ماه : 125
  • بازدید سال : 210
  • بازدید کلی : 3,081